

متنی کوتاه و خواندنی از اریک فروم
ما انسانها به جای آنکه زندگی کنیم و باشیم فقط در حال جمع کردن و“داشتن ” هستیم.
ما به پدیده ها به چشم مایملک نگاه میکنیم و به آنها چنگ میزنیم تا پیش خود ما نگه داریمشان.
ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم،به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم.
به جای آنکه به بچه هایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم،کوشش میکنیم مانند یک دارایی آنها را داشته باشیم، تا آنطور که ما میخواهیم زندگی کنند و به آن چه ما یقین داریم، ایمان بیاورند ….
به جای آنکه از لحظه ای در آن هستیم لذت ببریم، کوشش میکنیم با تصویر گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و….احتمالاً یک نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات میگردیم؛
میخواهیم همه ی چیز را در برترین حالت آن حفظ کنیم، دوست داریم همه ی وقت جوان بمانیم و تندرست،
دوست داریم وسایلی که به ما مربوط هست،نو و تندرست باقی بمانند…
در همۀ اینها ما دنبال ” ثبات ” و “قرار” هستیم، و از این بابت متحمل پریشانی و رنج میشویم، نگرانی این که ثبات در مسایلی که به ما مربوط هست، از بین برود..
در حالیکه در جهان هیچ چیز ثبات و قرار ندارد، هیچ چیزی “همانطوری که هست باقی نمیماند”.
و این قانونی هست که ما مدام آن را از یاد میبریم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که جهان بی ثبات هست و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می رسیم.