
انتشارات به نشر (آستان قدس رضوی) مجموعهای به نام «یک روایت معتبر» دارد که در تازه ترینهایش، یک جلد را به «شعارهای طنز ایام انقلاب» و جلدی دیگر را به حکایتهای «مسجد هدایت» اختصاص داده است.
به گزارش شیرین طنز ، به نقل از ایرنا، مجموعه یک روایت معتبر روایت روزها و سال هایی است که خوب یا بد، خوش یا تلخ بر مردمان و میهنمان گذشته؛ گذشته ای که مرور آن چراغی است روشنای راه آینده، راه اهتزاز پرچم اسلام بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری، همان که معمار این بنا در سر داشت تا نایبش پرچم این قافله را به منزل مقصود برساند.
چنان که سید شهیدان اهل قلم روزی بر قلم رانده «زمان بر ما اسیران زمان است که می گذرد اگر نه در پیشگاه لازمان و لامکان دیروز و امروز و فردا به یکباره حاضرند و این عرصه زمان را هم او برای تکامل من و تو گسترده است.
هزاران سال از آغاز حیات بشر بر این کره خاکی می گذرد و همه آنان تا به امروز مرده اند و ما نیز خواهیم مرد و بر مرگ ما نیز قرن ها خواهد گذشت، خوشا آنانکه مردانه مرده اند و تو ای عزیز می دانی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته باشند…».
بهانه انتشار این مجموعه از تاریخ کشور روایت اشخاص، وقایع و اماکن بر پایه مستندات آن روزهاست، تاکنون حدود ۲۲ جلد از این مجموعه منتشر شده است.
یک روایت معتبر درباره شعارهای طنز ایام انقلاب
این کتاب توسط امید مهدی نژاد در ۴ فصل و ۸۸ صفحه به شعارها و اشعار طنز دوران انقلاب و داستان های کوتاه مربوط و پیش زمینه آن می پردازد.
«شعارها ویترین خواستهها و دغدغههای مردم هستند به ویژه در شرایط ملتهب سیاسی که شعارسازی ها بیش از آنکه کنترل شده باشند فی البداهه اند و به طور خودجوش پدید می آیند و شیوع پیدا میکنند، برای دستیابی به شعارهای انقلاب منابع زیادی در اختیار نیست در واقع به جز یکی دو کتاب که برخی از شعارهای آن دوران را در خود ثبت کردهاند منبع دیگری در این زمینه وجود ندارد. در این یکی دو کتاب نیز چیزی درباره زمینههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی شعارها نیامده و تنها به ثبت و ضبط شعارها اکتفا شده است.
در مجموعه مختصری که پیش روی شماست شعارهایی گردآوری شده اند که غیررسمی و غیر مجاز شمرده میشود، وجه مشترک این شعارها طنز آمیز بودن آنهاست برخی از آنها در هجو شاه و وابستگان به رژیم شاهنشاهی ساخته و پرداخته شده اند و برخی از طنزی تلخ و عمیق و گزنده برخوردارند.»
بخشی از کتاب:
انقلاب تا کی؟ دویدن و زدن و خوردن و کف خیابان پرپرشدن تاکی؟ تاکی میشود مردم توی خیابان ها باشند و شعار بدهند و فرار کنند و گلوله بخورند و آرزوی مرگ شاه و سقوط نظام شاهنشاهی را فریاد کنند این وضع تا کی باید ادامه پیدا کند؟ این حرف خیلی ها بود. پیرترها و محتاط تر ها می پرسیدند مگر تا کی میشود این وضع را ادامه داد، میگفتند مردم آسایش و آرامش میخواهند و مملکت نظم و ثبات، خیلیها بودند که میپرسیدند «تا کجا و تا کی؟» و جواب جوان های انقلابی این بود که تا هر وقت که لازم باشد تا اطلاع ثانوی؛ تا اطلاع ثانوی /مرگ برای شاه … (ص.۱۹)