
تو تعبیر خواب های منی
رویایی گمشده در بلوای جهان
چشمانت را در گلدان قلبم کاشته ام
گلدانی مشرف به پنجره ای رو به ابدیت
رویاهایت از من به بالا میروند
دستان سوخته ات را از جیب هایت بیرون بیاور
تو این عریانی را نمی فهمی
بیا به آن شب برگردیم
شبی که رود سوار بر ارابه ابرها
رهسپار آسمان بود
و ماه به تماشای این عریانی
چارقد سیاهش را
بر رخت آویزی در نهایت شب آویخته بود
شهاب باران بود
من ماهی های دهانت را
در رویایی خیس بوسیدم
هنوز رد بوسه هایم بر بلندای روحت
مصلوب به قاب خیال است
من بلد شدنت را بلدم
تو بلد شدنم را بلدی
افسار اسب های سرکش وجودم را
به دستان یاغی تو خواهم سپرد
زمان محو و مبهم
تا باز آمدنت ایستاده است
بیا، بیا تا جامه ای از آغوشت به تن کنم
صدایم بزن
صدای خسته تو موسیقی فرو ریختن
غار تنهایی من است
مرا بخوان
نیمه شب
زیر نور ماه
در عمق رود...
رویایی گمشده در بلوای جهان
چشمانت را در گلدان قلبم کاشته ام
گلدانی مشرف به پنجره ای رو به ابدیت
رویاهایت از من به بالا میروند
دستان سوخته ات را از جیب هایت بیرون بیاور
تو این عریانی را نمی فهمی
بیا به آن شب برگردیم
شبی که رود سوار بر ارابه ابرها
رهسپار آسمان بود
و ماه به تماشای این عریانی
چارقد سیاهش را
بر رخت آویزی در نهایت شب آویخته بود
شهاب باران بود
من ماهی های دهانت را
در رویایی خیس بوسیدم
هنوز رد بوسه هایم بر بلندای روحت
مصلوب به قاب خیال است
من بلد شدنت را بلدم
تو بلد شدنم را بلدی
افسار اسب های سرکش وجودم را
به دستان یاغی تو خواهم سپرد
زمان محو و مبهم
تا باز آمدنت ایستاده است
بیا، بیا تا جامه ای از آغوشت به تن کنم
صدایم بزن
صدای خسته تو موسیقی فرو ریختن
غار تنهایی من است
مرا بخوان
نیمه شب
زیر نور ماه
در عمق رود...