
کندوکاوی در ماهیت طنز : طنز و زبان عامه
محمد علمی – بخش چهارم
در بیت اخیر، حافظ گناه توبه شکنیهای پیدرپی را به گردن «ساقی» میاندازد که حاضر نیست از عشوه گری کوتاه بیاید!
به هر حال، برمبنای مفاهیم ظاهری ابیات نمیتوان قضاوت کرد و همانگونه که هاتف اصفهانی در ترجیعبند معروف خود گفته است، ممکن است واژههایی نظیر: «ساقی»، «کرشمه»، «قَدَح» و نظایر آنها که به کرّات در طنزهای حافظ به کار رفته است، معانی خاص داشته باشد که با مفاهیم مصطلح آنها همخوانی ندارد.(۲۲)
اگر از طنز به کار رفته در برخی از اشعار شاعران سبک هندی صرفنظر کنیم، در چند سده اخیر، طنز به تدریج به زبان عامه مردم نزدیک شده و پیچیدگیها و دشوار فهمیهای خود را عمدتاً از دست داده است.
در شعر «تقسیم میراث» سروده «وحشی بافقی» ـ شاعر قرن دهم هجری ـ به روشنی میبینیم که چگونه یک برادر کوشش میکند با چربزبانی، سر برادر کوچکتر خود کلاه بگذارد و اموال گرانبها و ارزشمند را تصاحب کند و کالاهای کمارزش را در اختیار برادر ساده لوح یا کمتجربه و زودباور خود قرار دهد:
زیباتـــر آنچـــه مانـده ز بـابـا از آن تو
بــد ای بــرادر از مــن و اعـلا از آن تو
این طاس خالی از من و آن کوزهای که بود
پارینـه پر ز شهـــد مصـــفا از آن تــو
یابوی ریسمـان گسـل میــخ کن ز من
مهمیـــز کلـه تیــزِ مــطلّا از آنِ تــو
آن دیگِ لب شکست ه صابون پَزی ز من
آن چمچـ ه هریســـ ه حلــوا از آن تــو
این قوچ شاخ کج که زند شاخ از آن مـن
غوغـای جنگِ قـوچ و تماشــا از آن تـو
این اَستــر چَمــوش لگد زن از آن مـن
آن گربـــ ه مصاحــبِ بـابـا از آن تـــو
از صحن خانه تا به لَـبِ بـام از آنِ مــن
از بــامِ خانه تـا بـه ثریــا از آن تــو(۲۳)
در دوره قاجاریه، طنز رواج زیادی داشته که بررسی آن نیازمند تحقیق مستقلی است.
هنگامی که حاج میرزا آغاسی، وزیر نالایق محمدشاه، بخشی از بودجه کشور را برای ایجاد «قنات» ـ حتی قناتهایی که امکان جاری شدن آب در آنها وجود نداشته است ـ و خرید «توپ» صرف میکرده است؛ یکی از شاعران آن دوران (ملا قربانعلی بیدل رودباری)،رباعی انتقادی زیر را میسراید:(۲۴)
نگذاشت بـرای شــاه، حاجــی درمــی
شد خرج «قنات» و «توپ» هر بیش و کمی
نـه مــزرع دوســت را از آن آب نمــی
نـه لشکر خصـم را از آب تـوپ غمــی!
معروف است که کریم شیرهای، دلقک مخصوص ناصرالدینشاه ـ اغلب رجال دوران خود را به طرق مختلف «تلکه» میکرده است و از آنها به بهانه نعل کردن خر خود، سکه طلا میگرفته است. در رباعی زیر شاعر سعی کرده است رشوه خواری در یکی از نهادهای عمومی عصر قاجار را به زبان طنز مورد انتقاد قرار دهد:
گر در بلدیه سنــگ را لعل کنــی
صد قاعده از خودت اگر جعل کنی
انـدر برشـان جُوی نـدارد تأثیـر
الا که خــر کریـم را نعـل کنـی!
دوران مشروطیت را میتوان عصر شکوفایی طنز (اعم از نظم و نثر) به شمار آورد و سخنوران بنامی همچون: دهخدا، ملکالشعراء بهار، عارف، عشقی، اشرف الدین حسینی و ایرج میرزا با طنزهای اجتماعی خود، در تحول آن نقش آفرین بودهاند.
در روزگار ما نویسندگان و شاعران طنزپرداز به سبب گنجینه وسیعی از معلومات، اطلاعات و تجربیاتی که کسب کردهاند، توانایی آن را دارند که در زمینههای گوناگون طبعآزمایی کنند و استعدادهای ذاتی خود را بروز دهند و برخلاف تعدادی از شاعران و ادیبان سدههای پیشین، ضرورتی نمیبینند که از طنز، تنها به عنوان «چاشنی» برای رنگ و لعاب دادن به آثار جدی خود بهرهگیرند و فرضاً درخصوص موضوعات محدودی که کاربرد وسیعی ندارند، سخن بگویند.
موضوعاتی چون: سقط شدن خر روستایی، شکمبارگی صوفی که لقمه شبهه میخورد یا سرحقه باز میکرد، اعرابی که به عنوان سفر حج میخواست سر ملکشاه کلاه بگذارد، یخ فروش نیشابوری که در فصل تابستان، متاعش خریدار نداشت و به طعنه میگفت: نخریدند و تمام شد!، روباهی که از غم جان میگریخت تا غلامان سلطان هنگام خربگیری، او را برای بارکشی نبرند، بردن الاغ به مجلس عروسی برای رقاصی و نظایر آنها.
پی نویس:۲۲ـ هزار سال شعر فارسی، کانون فکری کودکان و نوجوانان، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۹، ترجیح بند هاتف اصفهانی، ص۳۴۸٫ (هاتف، ارباب معرفت که گهی / مست خوانندشان و گه هشیار/ از می و بزم و ساقی و مطرب/ وز مغ و دیر و شاهد و زنار/ قصدایشان نهفته اسراری است/ که به ایما کنندگاه اظهار) //
۲۳ـ اشعار طنز ، اشعار وحشی بافقی، به نقل از سامانه زیر:
.HTTP://ASHARETANZ.BLOGFA.COM/CAT-1.ASPX
۲۴ـ مهدی پرتوی، ریشههای تاریخی امثال و حکم، به نقل از سامانه زیر:
.HTTP://WWW.ICHODOC.IR/P-A/CHANGED
منبع : روزنامه اطلاعات