
هیچ. یک هیچِ تکرارشونده. مفتبری که بدون آنکه کاری کند، بدون آنکه فضل و دانش و هنر و مهارتی داشته باشد، صرفا بواسطه اینکه یک طرف یک رابطه استخدامی است، با مقدار معینی از پول مردم که ماهانه به حسابش ریخته میشود امرار معاش میکند.
.
کارمند طبق تعریف اجیر است. اجیر باید در ازای انجام کاری معین مزدی معین دریافت کند. اما کارمند در ازای کاری که نمیکند مزد دریافت میکند. تازه اگر هم کاری بکند، میزان کارش بسته به وضع مزاجی و هورمونیاش در روزهای مختلف متغیر است، اما او همچنان مزد معینش را دریافت میکند.
.
کارمند شرح وظایفی دارد که در آن کارهایی که باید انجام بدهد تدوین شده و او اگر مطمئن باشد گزارش عدم انجامشان به مقام مافوق میرسد، انجامشان میدهد. خارج از این شرح وظایف کارمند هیچکاری بعهده نمیگیرد، حتی کارهایی که انجام آنها منطقاً مقدمه انجام کارهای شرح وظایف اوست.
.
لیوان و دمپایی. دو نشانه و نشانگان کارمند. کارمند بمحض اینکه میز و فایلش را تصاحب میکند، لیوان و دمپاییاش را رو و زیر میز میگذارد که هم خودش احساس کند و هم بقیه کارمندها بفهمند اینجا محوطه اوست. لیوان و دمپایی برای کارمند کاربردی چون ادرار برای گربهسانان دارد.
.
کارمند در ساعات اداری برای رهایی از ملال بیکاری به بگوبخند و شوخی دستی با کارمندان دیگر میپردازد. در این ساعات اگر احیانا ارباب رجوع وارد اتاقشان شود جوری نگاهش میکنند و جوابش را میدهند انگار غریبهای مزاحم خلوتشان شده است.
.
کارمند ترجیح میدهد نفهمد این میز و اتاق و مجال فراغت و شوخی دستی اساساً برای این فراهم آمده که او کار ارباب رجوع را راه بیندازد و در خدمتش باشد نه برعکس. نفهمد اگر تاجر و صنعتگر نباشد وزارت صمت و اقمار چند من و اگر نویسنده و هنرمند نباشد وزارت ارشاد و توابع سیخی چند؟
.
کارمند موظف است به مقام مافوق بگوید چشم و از آنجا که میداند مقام مافوق هم کسی است لنگه او یا بدتر از او، این چشم گفتن برایش سنگین است. او انتقام چشم گفتنهایش به مافوق را در موقع مقتضی با نه گفتن به ارباب رجوع و سر دواندن او میگیرد و از سلامت روانی خود محافظت میکند.
.
کارمند بو میکشد و با دریافت کوچکترین نشانه از وام، اضافهکار، کارت تخفیف، فیش غذا، بن ارزاق، عیدی، پاداش، و سایر مزایای فوقبرنامه، خودش را به مرکز توزیع مزایا میرساند مبادا از کارمندان دیگر جا بماند.
کارمند عقیده دارد حقوق و مزایایی که بطور روتین دریافت میکند صرفاً بابت حضور سبزش در محل کار است. لذا توقع دارد برای کار کردن هم دستمزد اضافهای دریافت کند. اسم این دستخوش را گذاشته است کارانه.
.
کارمند برای کار کردن به محل کارش نمیرود. کارمند به محل کارش میرود تا ساعات اداری را طی کند. کارمند هر روز اداری با هدف خارج شدن به محل کارش وارد میشود و از اولین ساعت حضورش در محل کار برای آخرین ساعت حضورش در محل کار لحظهشماری میکند.
.
کارمند به محل کارش علاقهای ندارد، مگر به بخشهایی از آن که در آن کار انجام نمیشود: آبدارخانه، غذاخوری محل کار، سرویس بهداشتی محل کار، نمازخانه محل کار (برای خواب و در صورت لزوم نماز جعفر طیار) و البته تعاونی محل کار. تعاونی محل کار جای واقعاً مورد علاقه کارمند است.
.
ذات بیمار کارمند آنجا بهتمامی عیان میشود که کار تاجر و کارگر و هنرمند و خدماتچی میرود زیر دستش. با تمام قوا تلاش میکند کار آن زیر گیر کند و راه نیفتد. او از اینکه کار و زندگی و حق انسانی شریف بسته به امضای بیخاصیت اوست لذت میبرد و دوست ندارد این لذت کوتاه باشد.
.
کارمند پرستنده و حافظ نظام بوروکراتیک است. نظامی که برپایه دودوزهبازی و زیرآبزنی و از زیر کار در رفتن بنا شده. کارمند بدون این نظام پخی نیست. خودش میداند یک ماه بنا باشد نانش را خودش دربیاورد از گرسنگی تلف میشود، برای همین با تمام وجود از این نظم فاسد پاسبانی میکند.
.
اینها مشتی نمونه خروار از مختصات کارمند سالم بود. خودتان قیاس کنید وضع کارمند فاسد را.
.
پن [مهم]:
پرواضح است حساب متخصصان و کارگران و اهل فن و دانش و هنر و خدمت، که بهواسطه تخصص و کار و فن و دانش و هنر و خدمتشان با نهاد و سازمانی رابطه استخدامی دارند، از کارمندها جداست.
نویسنده : امید مهدی نژاد / اینستاگرام