شعر طنز / شهر در اضطراب می‌بینم، حال آن را خراب می‌بینم
شهر در اضطراب می بینمحال آن را خراب می بینم کرونا در صعود می باشدسقط آن چون سراب می بینم بی تفاوت خلایقی در شهرجمله... ادامه مطلب نوشته شعر طنز / شهر در اضطراب می‌بینم، حال آن را خراب می‌بینم اولین بار در پایگاه خبری شیرین طنز. پدیدار شد.

شهر در اضطراب می بینم
حال آن را خراب می بینم

کرونا در صعود می باشد
سقط آن چون سراب می بینم

بی تفاوت خلایقی در شهر
جمله در پیچ و تاب می بینم

بی رعایت، کنار هم، بی ماسک
فاقد اجتناب می بینم

دیگران را زدست این مردم
نگران، در عذاب می بینم

اهل درمان خسته و رنجور
دل آنها کباب می بینم

ای عزیزان بی تفاوت ما
کارتان نا صواب می بینم

گر که همراه دیگران نشوید
عمرتان را حباب می بینم

دست یاری به یکدگر دادن
بهترین انتخاب می بینم

با چنین کار و یاری یزدان
خوشی بی‌حساب می بینم
شاعر : اسماعیل تقوایی

کارتون : علی رادمند