
اشعار زیبا با موضوع پاییز و خزان
پاییز فصل برگ ریزان و خزان است و زیبایی های خاصی دارد. در این بخش هم مجموعه اشعار با موضوع پاییز را گردآوری کرده ایم. مجموعه شعر پاییز از شاعران معروف و معاصر ایرانی هستند و امیدواریم از خواندن این اشعار بلند و کوتاه سنتی و نو لذت ببرید.
شعر شهریار در مورد پاییز
شب است و باغ گلستان خزان رؤیاخیز
بیا که طعنه به شیراز میزند تبریزبه گوشوار دلاویز ماه من نرسد
ستاره گرچه به گوش فلک شود آویزبه باغ یاد تو کردم که باغبان قضا
گشوده پرده پائیز خاطرات انگیزچنان به ذوق و نشاط آمدم که گوئی باز
بهار عشق و شبابست این شب پائیزعروس گل که به نازش به حجله آوردند
به عشوه باز دهندش به باد رخت و جهیزشهید خنجر جلاد باد می غلتند
به خاک و خون همه در انتظار رستاخیزخزان خمار غمش هست و ساغر گل زرد
بهار سبز کجا وین شراب سحر آمیزخزان صحیفه پایان دفتر عمر است
باین صحیفه رسید است دفتر تا نیزبه سینمای خزان ماجرای خود دیدم
شباب با چه شتابی به اسب زد مهمیزهنوز خون به دل از داغ لاله ام ساقی
به غیر خون دلم باده در پیاله مریزشبی که با تو سرآمد چه دولتی سرمد
دمی که بی تو به سر شد چه قسمتی ناچیزعزیز من مگر از یاد من توانی رفت
که یاد تست مرا یادگار عمر عزیزپری به دیدن دیوانه رام می گردد
پریوشا تو ز دیوانه میکنی پرهیزنوای باربدی خسروانه کی خیزد
مگر به حجله شیرین گذر کند پرویزبه عشق پاک تو بگذشتم از مقام ملک
که بال عشق تو بادم زند بر آتش تیزتو هم به شعشعه وقتی به شهر تبریز آی
که شهریار ز شوق و طرب کنی لبریز
***
شعر زیبای حافظ شیرازی برای پاییز
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
***
شعر زیبای احساسی از مهدی اخوان ثالث برای پاییز
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش
باغ بی برگی
روز و شب تنهاست
با سکوت پاکِ غمناکش
سازِ او باران، سرودش باد
جامه اش شولای عریانی ست
ور جز، اینش جامه ای باید
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد
گو بروید، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد
باغبان و رهگذران نیست.
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد
ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سربه گردونسای
اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
پادشاه فصل ها، پاییز
***
اشعار مولانا برای پاییز و خزان
ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشانای باغبان هین گوش کن ناله درختان نوش کن
نوحه کنان از هر طرف صد بیزبان صد بیزبانهرگز نباشد بیسبب گریان دو چشم و خشک لب
نبود کسی بی درد دل رخ زعفران رخ زعفرانحاصل درآمد زاغ غم در باغ و میکوبد قدم
پرسان به افسوس و ستم کو گلستان کو گلستانکو سوسن و کو نسترن کو سرو و لاله و یاسمن
کو سبزپوشان چمن کو ارغوان کو ارغوان*
در خزان آن صدهزاران شاخ و برگ
در هزیمت رفته در دریای مرگ
***
شعر نیما یوشیج برای فصل زیبای پاییز
مانده از شب های دورادور،
بر مسیر خامُش جنگل،
سنگچینی، از اجاقی خُرد،
اندرو خاکسترِ سَردی.
همچنان کاندر غبار اندودۀ اندیشههای من ملالانگیز،
طرح تصویری، در آن هر چیز،
داستانی حاصلش دردی.
روز شیرینم که با من آتشی داشت،
نقش ناهمرنگ گردیده،
سرد گشته، سنگ گردیده،
با دم پاییز عمر من، کنایت از بهار روی زردی.
همچنان که مانده از شبهای دورادور،
برمسیر خامُش جنگل،
سنگچینی از اجاقی خُرد،
اندرو خاکستر سردی.
***
شعر پاییز شاملو
درختان پر شکوفه بادام را دیگر فراموش کن
اهمیتی ندارد
دراین روزگار
انچه راکه نمیتوانی بازیابی به خاطر نیاور
موهایت را در آفتاب خشک کن
عطر دیرپای میوهها را بر ان بزن
عشق من، عشق من
فصل پاییز است
ناظم حکمت
***
پاییز هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارد
با اینهمه ی
از منبر بلند باد
بالا که می رود
درختها چه زود به گریه میافتند
حافظ موسوی
***
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و انها
پیشی می گیرند از یک دیگر
برای فرش کردن مسیرت
یغما گلرویی
***
متن آهنگ ابرای پاییزی محسن چاوشی
ابرای پاییزی دلگیر من
جوون ترای چهره پیر من
چشمهای من بیخبرای ساده
منتظرای دل به جاده داده
مردمکاتون به کجا زل زدن
باز مژههاتون به کجا پل زدن
کاشکی بدونید که دارم هنوزم
از اشتباه قبلیتون میسوزم
با این که هیچکس نیومد پیش من
شب زدهها چشمای درویش من
تنها نبودم حتی یک دقیقه
با تنهایی که بهترین رفیقه
که بهترین رفیقه
***
شعر بلند و زیبا در مورد پاییز
پاییز آمد
در بین درختان
لانه کرده کبوتر
از تراوش باران میگریزد
خورشید از غم
با تمام غرورش پشت ابر سیاهی
عاشقانه به گریه مینشیند
من با قلبی به سپیدی صبح
با امید بهاران
می روم به گلستان
همچو عطر اقاقی
لابلای درختان می نشینم
باشد روزی به امید بهاران
روی دامن صحرا لاله روید
شعر هستی بر لبانم جاری
پر توانم آری
میروم در کوه و دشت و صحرا
رهپیمای قلهها هستم من
راه خود در توفان
درکنار یاران مینوردم
دارم امید که دهد روزی سختی کوهستان
بر روان و جانم
پاکی این کوه و دشت و صحرا
باشد روزی برسد به جهان شعر هستی بر لب
جان نهاده بر کف
راه انسانها را در نوردم
رهپیمای قلهها هستم من
راه خود در توفان
درکنار یاران مینوردم
در کوهستان یا کویر تشنه
یا که در جنگلها
رهنوردی شاد و پر امیدم
شعر هستی
بودن و کوشیدن
رفتن و پیوستن
از کژی بگسستن
جان فدا کردن در راه حق است
سروده سعید سلطانپور
***
شعر کوتاه پاییز
پاییز من!
بیا رنگهای با شکوه تو را
با بیرنگیهای ساده من طاق بزنیم
من سردم است
بتول مبشری
***
شعر سعدی درباره پاییز
مثل یک جریان موسیقی
مثل یک باران پاییزی
ناگهانی بودنت عشق است!
سیدعلی میرافضلی
***
شعر دوبیتی در مورد پاییز
بهار به بهار
در معبر اردیبهشت
سراغت را از بنفشههای وحشی گرفتم
و میان شکوفههای نارنج
در جستجویت بودم
در پاییز یافتمت
تنها شکوفه جهان
که در پاییز روییدی
سید علی صالحی
***
پاییز که می شود
حرف شال را نمی زنی
تا خیالبافیام
گردن تو باشد
میلاد آهنگربهان
***
تک بیتی پاییز و خزان
برگهایم ریخت بر روی زمین، یعنی درخت
خود به مرگ خویشتن، رای ِ موافق می دهد
کاظم بهمنی
***
اردیبهشتم در تب ِ پاییز، گم شد
در برگریزانهای وهم آمیز گم شد
حسنا محمدزاده
***
سرد و بی طاقت و یک ریز، دلم میلرزد
دو قدم مانده به پاییز، دلم میلرزد
الهام عمومی
***
برگها از شاخه میافتند و تنها می شوند
از جدایی اگرچه میترسم، به من هم می رسد
مهدی مظاهری
متن عاشقانه پاییزی؛ متن و جملات و اس ام اس عاشقانه خاص…
متن تبریک تولد پاییزی + جملات تبریک عاشقانه تولد همسر متولد…
***
ناف تو رابا درد از روز ازل بستند
اردیبهشتی هم که باشی اهل پاییزی
سیدایمان سیدآقایی
***
شعر زیبای پاییزی از قیصر امین پور
پاییز شد که خاطرهها دورهام کنند
فصل خزان، محاکمه دوره گردهاست
فرامرز عرب عامری
***
برگ از پی برگ بر زمین ریخته است
ای باد چه در گوش طبیعت گفتی؟
میلاد عرفانپور
***
سهمِ باد و بارانند؛
برگ و شاخههای خشک
آبرویِ پاییزند؛
این انارهای سرخ
محمد مهدوی اشرف
***
شعر نو از شاعران معاصر در مورد پاییز
زمین سمفونی برگهاست
نم می زند باران
بدجور بوی غربت میدهد این هوا
نبش قبر خاطرات مرده است انگار
فصل تنهاییست
پاییز است، پاییز است حالا
فرشته فکور
***
اشعار عاشقانه پاییز
اگر پاییز نبود
هیچ اتفاق شاعرانهای نمیافتاد
نه موسیقی باد بود
نه سمفونی کلاغها
نه رقص برگ
و من
هیچ بهانهای برای بوسیدن تو
دراین شعر نداشتم
بهرام محمودی
***
اشعار زیبای پاییزی از نسرین جهاندیده
وقتی خزان میرسد
نالههای حزین سازی آشنا
با کشش یکنواخت
قلب مرا مینوردد
نمی خواهم گذر زمان را باور کنم
یک مرتبه صدای زنگ ساعت
مرا بخود میآورد
حس میکنم زمان خیال ایستادن دارد
خودم را آهسته به باد میسپارم
نسیم بداندیش
مرا چون برگی پژمرده با خود میبرد
من در رنگ باخته خود
و رودخانه نزدیکمان غرق میشوم
محمد علی رستمی
***
باد پاییز وزید و دل ما عاشق شد
عاشق برگ خزان و این همه ی زیباییمن و تنهایی و آوارگی برگ خزان هم رنگیم
خالی از نیرنگیم
روی گلبرگ پریشان در باد مینویسم از عشق
میروم تنهایی در شبی بارانی
تا که سیراب شوم از می ناب پاییز
باده را تا به سحر مینوشم از تب عشق
عشق را در قدحی میبینم که دلش بارانی است
مینویسم روی هر برگ خزان از غم دل
که چرا پنهانی است؟
که چرا این دل غم دیده من
شده لبریز ز عشق پاییز؟
غم من تنهاییست
دل من بارانی است
نسرین جهاندیده
***
چیزی که ویرانمان میکند پاییز نیست
مثل کودکی که با بیاعتنایی به سیبی نگاه می کند
به آسمان خیره ماندهامآسمانی که بین طلوع و غروبش
حتی سنجاقکی پوست نمیاندازد
آسمانی که روزش نیمی خورشید و نیمی زخم است
و شبش نیمی اضطراب و نیمی ماه
محمد رضا رحمانی
***
شعر نو با موضوع پاییز
و من سکوت خسته پاییزم
دلتنگتر از برگ مجروح باغ تنهاییها
و صدایم صدای سکوت غروب
من همان شعرم برای رفتن
برای از غروب گذشتنمن همان باد پاییزم
روی رگبرگهای مجروح قلب شکسته
***
وقتی که میرفتی، بهار بود
تابستان که نیامدی، پاییز شدپاییز که برنگشتی، پاییز ماند
زمستان آمد اگه نیایی، پاییز میماند
تو رابه دل پاییزیات سوگند میدهم
فصلها رابه هم نریز
مجید محمدی
***
باغ بی برگی
خندهاش خونیست اشک آمیزجاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در ان
سلطان فصلها، پاییز
مهدی اخوان ثالث
***
شعر پاییزی از فروغ فرخزاد
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر با ان پوستین سردِ نمناکشباغ بیبرگی
روز و شب تنهاست
با سکوت پاکِ غمناکش
سازِ او باران، سرودش باد
جامهاش شولای عریانیست
ور جز اینش جامهای باید
بافته بس شعله زر تار، پودش باد
***
شعر پاییزی کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملالانگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینهام پر درد میشد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ میزد
وه … چه زیبا بود اگر پاییز بودم
فروغ فرخزاد
***
شعر پاییز فصل زیبای خدا
نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
و نه زمستان با هیچ اسفندی
اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نمی آید
پاییز مهری دارد که به دل هر خیابانی مینشیند
***
شعر ادبی پاییز
پاییز، برگهای ریخته را نمیشمرند
قصه
قصه ویرانی ست
و کسی نشمارد، این برگ های ریخته را
قدسی قاضی نور
***
شعر کوتاه پاییزی
پاییز را میخوانم
تا شاید باران بیاید
تا باز برویَد، زنده شود
امان از این آفتاب بی دریغ
هیچ ابری در آسمان نیست
در زندان گریه اسیر ماندهام
***
زیباترین شعر پاییز
گوش کن
صدای نفسهای پاییز می آید
نگرانیهایت را از برگهای درختان آویزان کن
چند روز دیگر میریزند
***
اشعار زیبا و خاص پاییز
منطقِ پاییز
مثل بیمنطقیِ زنی ست
که وقتی دارد از زندگی مردی می رود
موهایش را رنگ میکند
کامران رسول زاده
***
اشعار دلتنگی های پاییزی
پاییز را
به هیچ میانگارد
دستی که دستهای تو را دارد
سیدعلی میرافضلی
***
اشعار غمگین و عاشقانه پاییز
دلم برای انارها تنگ است
برای دانههای سرخ و سفید
یاقوتهای عاشق
منتظرم تا برگها زرد شوند
تا انارها سرخ شوند
و پاییز بیاید و همه ی عاشق شوند
پاییز بیاید و دلتنگی من شاید
با همه ی برگهای خزان زده
کم کم بریزد
مجید مصطفوی