
ـ بالای همین شهر:
بیار فورن! برام استیکِ ویژه
دو تا « موکا »، کنارش کیک ویژه
واسه راننده ی بنزم که اونجاست
ببر با پولِ من یک شِیکِ ویژه
ـ پایین همین شهر:
بیار لطفن برام دیزیِ مشتی
کنارش نونِ تبریزیِ مشتی
اگه چاقوت نمیبرّه پیاز و
بیا دستت بدم تیزیِ مشتی
ـ بالای همین شهر:
جدیدن استرس دارم شدیدن!
شدیدن استرس دارم جدیدن!
سگم حالش بده؛ آلمان نمیاد
میگن ویزا به سگ فعلن نمیدن!
ـ پایین همین شهر:
بابام حالش بده، خیلی مریضه
عرق از هیکلش دائم بریزه
نداره بیمه و خرجش زیاده
هنوزم نسخه ی دکتر رو میزه
—
ـ بالای همین شهر:
واسه گربه ش گرفته مرغ و ماهی
مکمل های خوش رنگِ گیاهی
شده خسته، میگه خرجش زیاده
واسه گربه ش بمیرم من الهی
ـ پایین همین شهر:
مییون بودن و مُردن اسیره!
دلش میخواد بمیره یا… بمیره
سحر مشغولِ کاره تا تهِ شب
واسه بچه ش نداره نون بگیره
ـ بالای همین شهر:
توو هال خونشون تمساح دارن
رو بوم خونه هم باشگاه دارن
شدن خسته ز ایران و ز خارج
هوای تور دور ماه دارن…
ـ پایین همین شهر:
به غیر از خونه ی دایی نرفتن
فراتر اصلن از چایی نرفتن
سه تا کفتر، دوتا هم فنچ دارن
به غیر از پارک، هیچ جایی نرفتن
ـ بالای همین شهر:
بهش عطر و طلای خاص دادن
لباس و کفشِ آدیداس دادن
واسه نوزادشون جشن تولد
گرفتن؛ کادو هم الماس دادن
ـ پایین همین شهر:
بهش هر روز هفته گیر دادن
همش شام و ناهار و دیر دادن
یه شب بعد از قبولیش توی کنکور
بهش یک موز و قدری شیر دادن
شاعر : امیرحسین خوش حال