بچه های دهه 60 ”سیمای نوجوان” یادتونه ؟ این آقا پسر معروف رو چی ؟؟!
سیمای نوجوان که با زدن کوبه در شروع میشد و با فیلمبرداری از نوجوانان دیگر بود و در عرض ۳۰ ثانیه به سرعت عبور می‌کند و در نهایت به یک نوجوان با سربندی روی سر با نوشته سیمای نوجوان میرسد....

سیمای نوجوان شبکه یک سیما برای خیلی از آنهایی که منتسب به دهه شصتی هستند، دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی بود. روزهایی سرشار از خاطره بازی و خاطره سازی که رفته رفته از کارتون‌های جذاب ودوست داشتنی دهه شصت که کشور درگیرجنگ و مسائل مبتلا به بود دیگر خبری نبود، و برنامه سازان و تهیه کنندگان و تولیدکنندگان کم کم به فکر برنامه سازی و بدعت گذاری روی فضایی افتادند که یکی از مهم‌ترین بسترهای فرهنگی هنری در حوزه تعلیم و تربیت بود.

سیمای نوجوان دهه شصت

سیمای نوجوان دهه شصت

بخش زیادی از موسیقی تیتراژهای سال‌های منتهی به دهه ۶۰ و ۷۰ تلویزیون توانسته به عنوان محبوب ترین، ماندنی‌ترین و خاطره انگیزترین موسیقی تیتراژهای به جای مانده از آن دوران طلایی در ذهن مخاطبان نقش ببندد.

یکی از همین موسیقی تیتراژهای به یادماندنی «سیمای نوجوان» شبکه یک سیما بود. آنجا که یک دست که گویی در دست دیگرش هم دوربینی به دست دارد، به سمت کوبه‌ای بر روی یک در قدیمی می‌شتابد و کوبه در را می‌زند.

موسیقی آغاز می‌شود و اینجا تازه آغاز یک داستان نزدیک به ۳۰ ثانیه‌ای است که لوکیشن ابتدایی آن از دری قدیمی مربوط به چند دهه قبل که سازندگانش آن را در یکی تیمچه‌های بازار تهران یافته بودند، به واسطه کوفتن به در شروع می‌شود و بیننده را می‌برد به دنیای خیال انگیزی که موسیقی ناصر چشم آذر فقید با آن نبوغ و خلاقیت مثال‌زدنی اش پیرامون حوزه آهنگسازی آن را دیدنی تر و تماشایی تر می‌کند.

دانلود

تصاویری با حضور کودکان و نوجوانانی که با گلِ لبخندی که از اقصی نقاط ایران روی گونه‌هایشان به طرز اغراق آمیزی به بیننده نمایان می‌شد، بیننده را برای ورود به دنیای خیال انگیزی دعوت می‌کرد که با تلفیق دیگر تصاویر مفهومی چون حرکت چرخ دوچرخه و نوجوانی که این سو و آن سو می‌دود.

گاهی یک نوجوان در حال ورزش، گاهی یک نوجوان روستایی ساده دل در حال زراعت، گاهی یک نوجوان مشغول بازی و گاهی نوجوانی در حال درس، گاهی دختر نوجوان قالیباف و همه این گاهی ها که با کوفتن چندباره کلونی آن در تصاویر را به هم ربط می‌داد و ما با هم نسلان خود که گه‌گاهی تماشاگر مشترک این برنامه بودیم با هم بر سر تعداد کوفتن این کلونی شرط بندی می‌کردیم .

در عرض ۳۰ ثانیه به سرعت در ذهنمان عبور می‌کنند و در نهایت به قالبی می‌رسند که بعد از نمایش عرض ارادت یک نوجوان ایرانی به عقیده و میهن و اعتقادش به بستن سربندی روی سر نوجوانی می‌رسد که در آن نوشته شده «سیمای نوجوان» فقط همین و بعد می‌رویم به دنیای تصاویری دیگر که برنامه‌های ترکیبی آن دوران گل سرسبدش بود.

سیمای نوجوان دهه شصت