
تصویری از حسام نواب صفوی با سر و ضعی عجیبی مربوط به یکی از فیلم هایش منتشر شد.
به گزارش وقت صبح، عکسی باورنکردنی از حسام نواب صفوی یکی از بازیگران خوش چهره ایرانی با لباسهایی عجیب و چهره ای متفاوت مربوط به یکی از فیلم های جدیدش منتشر شد.
ماجرای شکایت فاطمه عسگری از حسام چه بود؟
ماجرا از جایی شروع شد که زنی به نام فاطمه عسگری در سال ۸۶ زمانی که ۲۳ سال سن داشت در کلاس های بازیگری فریدون جیرانی، کارگردان شناخته شده سینما و تلویزیون، با حسام نواب صفوی آشنا شد.
این زن که به مدت ۶ سال با تومور مغزی دست و پنجه نرم میکرد، چند ماه پیش از مرگش در ۳۷ سالگی در مصاحبهای با شاهین صمدپور، خبرنگار اجتماعی فعال در فضای مجازی فاش کرد که نواب صفوی با وعده ازدواج توانسته خانهاش را از چنگش دربیاورد.
او همچنین ادعا کرد که بارها از سوی این هنرپیشه تهدید به مرگ شده است.
در نهایت فاطمه عسگری با شکایت از او به خاطر افترا و تهدید به مرگ توانسته پروانه وکالتش را باطل کند.
مصطفی عسگری، برادر این زن ادعا میکرد در ایزدشهر ویلایی داشتند که به نام خواهرش بود و حسام نواب صفوی با فریب او این ملک را به نام خود کرد و علاوه بر آن، یک پیانوی یاماها، چندین گوشی موبایل و مبالغ هنگفتی هم از او گرفته است.
به ادعای مصطفی عسگری، وقتی در سال ۹۶ بالاخره موفق شدند پرونده شکایت خود را به جریان بیاندازند صداهای ضبط شدهای از حسام نواب صفوی به پلیس و دادگاه ارائه دادند که اثبات شد متعلق به این بازیگر مشهور است.
او در این باره گفته بود: «شانزدهم دی ۹۹ آقای بازیگر در رأی بدوی به اتهام غصب عنوان، تهدید و افترا محکوم شد. برای جرم نخست ۱۵ ماه، اتهام دوم ۱۳ ماه و اتهام افترا ۶ ماه و ۱۵ روز حبس برای او در نظر گرفته شد.
۹۱ روز حبس قطعی و ۵۱ میلیون تومان جزای نقدی
او درنهایت در دادگاه تجدید نظر به ۹۱ روز حبس قطعی و ۵۱ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد. حکم جلب سیار و ورود به منزل این بازیگر، روز پنجم اردیبهشت ۱۴۰۰ صادر شد.»
مصطفی عسگری همچنین گفته بود: «اسفند ماه ۱۳۹۹ یک بار به خانه این بازیگر رفتیم. حکم جلب داشتیم، ولی حکم باز کردن قفل نه. او هم به زیرزمین خانهشان رفت و در را قفل کرد.
مامور پلیس هم نتوانست او را دستگیر کند. اما این بار حکم جلب سیار داریم.
این دفعه او به بیمارستان رفته و ادعا کرد که کرونا دارد. ۶ روز بیمارستان بود و در آخرین روز کادر درمان با کیک و فشفشه پایان درمانش را جشن گرفتند. حالا هم فراری است و خودش را مخفی کرده است.»