جناب آقای ابوالقاسم صلح جو کاریکلماتور های طنز زیر را برای شیرین طنز ارسال کرده اند که در ادامه می خوانید :
سکوتِ اعداد اَصَم، سرشار از ناگفته هاست! تو و بیرونش یکی بود، شفّاف سازی کرده بود! دندانپزشکان، عاشقِ جواب های دندان شکن هستند! با”دو تار”گیسویت، “مقامی” می نوازم! رفتن، آمدن داشت! برای دیسک کمرش، کلاچ گرفت! تصویرم کاریکاتوری می شود، وقتی به ریشِ خودم می خندم! “پرواز همای”، سقوط کرد از روی سِن! پشتِ رفتنت نقطه می گذارم، تا بر نگردی! با نانِ آجر شده ام “می سازم”! دکتر، تَر”قوّه”ام را شارژ کرد! جیغ می زد رنگِ پیراهنش، بیصدا! شاهدم، قاضی بود! مخاطب خاص ام بودی، خلع مقامت کردم! تا زخم”خورد”، معده اش خونریزی کرد! “دار” دنیا، “یبدار”ام کرد! در “ختم” طنز، واژه ها شاد گریستند! می خواست زیر آب ام را بزند، غرق شد! چشمم آب نمی خُورد، برایش نوشابه گرفتم! “دیوان”غزل هایم، همه شیشۀ عمر دارند! ترکیدم، تا سنگِ صبور خودم شدم! خنجر، بینِ “شانه”هایم، به بُرُس نشست! حاجت می داد، من نگرفتم! گوشم را “تیز”کردم، تا گوشش را بِبُرَم! در شهر”سوخته”، تریاک کشیدم! برای در آوردنِ پدرش، وثیقه گذاشتم! تو، «عکس» منی! «سوری»های عروس در جشن ازدواجمان، «پاسور» بازی می کردند! اگر «پرستو» با «بهار» بیآید، هر دو را هووی «پاییز» می کنم! طلاق دوستم «قطعی» شد و مال من «وزیری»! وقتی خوشگل می شود همسرم، «ماشاالله» صدایش می کنم! در ارکستر گیسوانت، «چنگ» می زنم «ملودی»! می خواستم شکست عشقی «بخورم»، بدون تو از گلویم پایین نرفت! خواستنی هستی، تا وقتی می خواهمت! «منزل» «قشلاقی»ام را امسال، به «ییلاق» بُردم! برایم «کلاس» گذاشت، ترک تحصیل کردم! نگاه اش «بودار» می شد، وقتی «سیر» نگاهم می کرد! داشتم عاشقت می شدم، که دلم «رفت»! تا «دیوانه»اش شدم، با مهریه «زنجیر»ام کرد! چوب کاری کردم تو را، موریانه زدی؟! اگر یادت نیآید، یاد من هم نمی آید! برای خرید نازت، وام گرفتم! تا رابطهٔ هیدروژن و اکسیژن لو رفت، از خجالت «آب» شدند! «خاکی» شده بود، زیرِ پای شوهرش نشسته بود! دراز «کشیدم» کنار تو، پاهایم از کاغذ بیرون زدند!نظرات خود را درباره ی کاریکلماتور های طنز آقای صلح جو در زیر همین مطلب بنویسید.