
جناب آقای راشد انصاری (خالو راشد) شعر طنز دانشجو را سروده اند که در ادامه می خوانید :
از همان روزی که دانشجو شدم
از جهاتی بنده زیر و رو شدم
روز اول سر به زیر و با حیا
روز دوم این هوا (…) پر رو شدم(۱)
بعد از آنی که سبیلم را زدم
دشمنِ سر سختِ زیر ابرو شدم
هیبتِ مردانه را دادم ز دست
صاحب لنز و تِل و گیسو شدم
دودِ پیپ و دود قلیان، دود بنگ…
من ولی پابستِ تنباکو شدم
ترم اول گر چه دیدم ژاله را
عاشقِ گلچهره و مینو شدم!
ترم دوم قلب من پایانه شد
هر کسی خر شد سوار او شدم!
فصلِ سرما لُخت و عریانم، ولی
فصلِ گرما شکل اسکیمو شدم
بس که اُملت پخته ام این سال ها
عمّه جانم گفت کدبانو شدم!
در حوادث بر خلافِ دیگران
فارغ از هر گونه های و هو شدم
یادِ ایّامی که می دانی به خیر…
تازگی بی خاصیت، بی بو شدم!
بعدِ عمری کسب علم و معرفت
جای دکتر (۲) عاقبت هالو (۳) شدم!
پی نوشت های شعر طنز دانشجو :
این مصراع تصویری است این دکتر، با آن دکتری که شما فکر می کنید فرق می کند. چه می دانم شاید هم خودش باشد!