
جناب آقای علیرضا تیموری شعر طنز ? دلار ? را برای شیرین طنز ارسال کرده اند که در ادامه می خوانید :
می نمایی نرخ را تعیین دلار
می کنی تو خویش را تزئین دلار
در میان ارزها چون هیتلری
یا که هستی همچو استالین دلار
گشته ای تو از خدا هم بی خبر
گشته ای بس کافر و بی دین دلار
جنگ داری با ریال کشورم؟
می زنی بر قیمتش بنزین دلار
خون جگر از نرخ تو سیما، سحر
اصغر و پروانه و افشین دلار
می کند از بهر تو فرهاد کوه
تا دهد مهریه شیرین دلار
شد گران خانه، طلا و آب و برق
چون نکردی اندکی تمکین دلار
شد گران از نرخ تو هر خوردنی
شد گران هم چرخ و هم ماشین دلار
ضربه فنی شد ریال کشورم
کردی آن را زخمی و خونین دلار
عده ای عبد و عبیدت گشته اند
چرک دستی، گشته ای چرکین دلار
سنگ زیرینم به سنگ آسیا
گشته ای از بس که تو سنگین دلار
خر نشو پایین بیا و گوش کن
تا بخوانم سوره یاسین دلار
گر تو حرفم نشنوی ای بی خرد
می فرستم من تو را قزوین دلار
جفتک اندازی نکن در کشورم
از خر شیطان بیا پایین دلار
شعر طنز دلار را برای دوستانتان بفرستید.