کاریکلماتور : عیار سمعک را حرف شنوی صاحبش مشخص می کند!
کاریکلماتور های حسین مقدسی نیا : وقتی را که ما هدر می دهیم کیمیاگر به طلا تبدیلش می کند. تبهکاران مشغول تبادل نظر بودند که پلیس نظر همه را جلب کرد. پروانه به گُل می نشیند کشتی به گِل حرف های دلنشین تو مرا می نشاند...

کاریکلماتور های حسین مقدسی نیا :

وقتی را که ما هدر می دهیم کیمیاگر به طلا تبدیلش می کند. تبهکاران مشغول تبادل نظر بودند که پلیس نظر همه را جلب کرد. پروانه به گُل می نشیند کشتی به گِل حرف های دلنشین تو مرا می نشاند سر جای خودم. با سی تی اسکن قلبم پی دی اف دلنوشته هایم دست طبیبم افتاد. در تبادل نظر با آدم تنگ نظر آنکه نظرش عوض شد من بودم. روی ریل رالی می رود لاری وقتی که ریال ارزان است. حالا موی دماغم شده آنکه با یک تار موی گندیده عوضش کردم. من برای عزرائیل یک لقمه ی آماده ام بخورد جان بگیرد. دل من با زنبیل در دل تو جا گرفت دلم را که بردی زنبیل را بردار و بیار. هر وقت موهایم را دم اسبی می بندم یابو برم می دارد که بتازم. آتش بدون دود آتش زیر خاکستر است. آتش زیر خاکستر دودش توی چشم خودش می رود. آهنگر وقت شناس روزی زرگر می شود. عیار سمعک را حرف شنوی صاحبش مشخص می کند. سمعکش را آویزه گوشش کرده بود از همه حرف شنوی داشت.