
نازنین عابدین پور
چرا باور نمی کنید همه ما می توانیم زندگی عاشقانه ای داشته باشیم...
اگر بخواهیم و درست انتخاب کنیم ، اگر خودمان عاشقی را بلد باشیم و از انتظارات یک طرفه و خودخواهانه یِمان کم کنیم...
این روزها همه می گویند منتظر کسی هستیم که مارا برای خودمان بخواهد ، اگر گاهی زشتیم، بی حوصله ایم، بداخلاقیم، نامهربانیم بازهم دوستمان داشته باشد و خم به ابرویش نیاورد!
ما همیشه از دیگران بیش از خودمان انتظار داریم اما چقدر خوب میشود قبل از مشخص کردن معیار برای انتخاب یک نفر ببینیم اصلا خودمان آن معیارها را داریم؟!
نمیشود که یک نفر بیاید مثل آدم آهنی مدام بله و چشم بگوید و لجبازی هایمان را تحمل کند، همیشه خوب و خوش اخلاق باشد، مهربان باشد، همیشه کامل باشد اما خودمان نتوانیم آنی باشیم که از او انتظار داریم.
باید فکر کنیم....به اینکه خودمان آن آدمِ وفاداری هستیم که وقتی چروک هایِ ریز و درشت زیر چشمش نشست بازهم دوستش داشته باشیم؟!
آدمی هستیم که سرِ کم مویش را نوازش کنیم، به چهره سرماخورده ای که گوشه ی بینی اش پوسته پوسته شده است با علاقه نگاه کنیم و وقتی با گذر زمان ظاهرش تغییر می کند بازهم با افتخار کنارش قدم بزنیم؟!
می توانیم بی حوصلگی هایش را تحمل کنیم و مایه ی آرامشش باشیم؟!
می توانیم اگر فرد زیباتری را دیدیم چشممان را ببندیم و توی دلمان بگوییم عشق من زیباترین عشق دنیاست؟! واقعا خودمان می توانیم شبیه کسی باشیم که منتظریم بیاید ، عاشقمان باشد و پازل زندگیمان را کامل کند؟!
باید به همه ی این روزها فکر کنیم و بعد منتظر باشیم آدمی پیدا شود همین طور که هستیم دوستمان داشته باشد و زندگیمان عاشقانه ادامه پیدا کند.
همه ما می توانیم زندگی عاشقانه ای داشته باشیم اگر خودمان شبیه معیارهایمان باشیم و به خودخواهی هایمان پایان دهیم....!